نویسنده‌: دکتر یوسف قرضاوی
ترجمه: محمدصالح سعیدی

مهمترین بینش‌ها و دانستنیهایی که لازم است دعوتگر به آن مسلح شود دانستنی‌های واقعی است.
منظور ما از آن، بینش و دانستنی‌های به دست آمده‌ای است از واقعیت موجود در زندگی حاضر، و در آنچه که امروزه محور چرخش دنیای مردم در داخل و خارج عالم اسلام قرار گرفته است، پس برای دعوتگر بسنده نیست که با علوم اسلامی آشنا باشد و در مراجع و منابع زبان و ادبیات و تاریخ به مطالعه و بررسی بپردازد و از علوم انسانی و تجربی نیز بهره‌مند شده باشد، امّا با این همه جهانی را که در آن زندگی می‌‌‌کند نشناسد و نسبت به نظام‌های اجتماعی و مذاهب و انگیزه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها و عواملی که آن را به حرکت درآورده است بی‌اطلاع باشد، و همچنین از کشمکش‌‌‌‌‌‌‌‌‌های قدرتمندان موجود، و از گرایش‌‌‌‌‌‌‌‌‌های فکری و از رنج‌ها و مشقت‌های مردم آن آگاه نباشد، به ویژه در گوشه و کنار کشور بزرگ اسلامی خود از دردها و آزارها و از غمها و شادیها و از منابع قدرت و عوامل طبیعت آن بی‌خبر باشد.
بعد از کشور اسلامی، باز شایسته نیست که دعوتگر میهن و محیط زیست خویش را همراه اوضاع و سنت‌های آن، و زجر و مصیبت و زورآزمائی‌ها و مشکلات آن و افکاری که مردم را مشغول ساخته است نشناسد و از آن بی‌اطلاع باشد!!

آری تردید نیست که دعوتگر در امر دعوتش موفق نخواهد شد مگر زمانی که طرف دعوت خویش را بشناسد و وضعیت روحی و اجتماعی و فکری آن‌ها را درک کند، و دریابد چگونه ایشان را دعوت کند. و باید چه چیزی را مقدم شمرد، و اول آن را با ایشان در میان بگذارد؟ و باید بداند از ادای چه مطالبی خودداری کند و آن را به تأخیر بیندازد؟ و به خاطر چنین امر مهمی بود که رسول خدا(ص) وقتی معاذبن جبل را به یمن فرستاد به او فرمود: « همانا تو نزد قومی از اهل کتاب خواهی رفت پس اولین چیزی که ایشان را به سوی آن دعوت می‌‌‌کنی این باشد که شهادت دهند به اینکه هیچ معبودی جز الله وجود ندارد، پس اگر آن را پذیرفتند به ایشان اعلام کن که خداوند در هر شبانه روز پنج نماز بر آنان واجب گردانیده است، اگر آن را نیز پذیرا شدند پس ایشان را با خبر ساز به اینکه خداوند صدقه و زکات را بر آنان فرض نموده است تا از ثروتمندانشان گرفته شود و به نیازمندانشان داده شود.

از این حدیث فهمیده می‌‌‌شود اگر آنان آتش پرست، و یا ملحد و امثال آن می‌‌‌بودند وظیفه‌ی معاذ بن جبل بود که با شکل و روش دیگری آنان را دعوت کند و با آنان برخورد نماید.

در این صورت نتیجه گرفته می‌‌‌شود که دعوتگر عصر حاضر باید هنگام دعوت به موارد زیر توجه کند و آنها را مورد مطالعه و بررسی قرار دهد:

1- اوضاع عالم اسلامی:

علاوه بر لزوم شناخت حالات گوناگون داخلی و خارجی مسلمانان جهان، لازم است که دعوتگر به طور فشرده از اوضاع جغرافیایی و اقتصادی و سیاسی و توزیع و پراکندگی ساکنان کشورهای اسلامی آگاه باشد، و علل تفرقه و عقب ماندگی آن‌ها را دریابد، و همچنین عوامل قدرت و پیشرفت آن‌ها را بشناسد و نسبت به امکانات تکامل اقتصادی و تضامن سیاسی، و ارتباط اجتماعی و فرهنگی عالم اسلامی مطلع باشد.

دعوتگر باید در رابطه با اندیشه‌ی جامعه‌ی اسلامی (یا عصاره‌ی اسلامی) و یا با تضامن و تعاهد اسلامی به عنوان گامی در (احیای) خلافت اسلامی، آَشنایی خوب داشته باشد، و باید بر مشکلات اقلیت‌ها و یا اکثریت‌های اسلامی آگاهی داشته باشد، آن‌هایی که زیر فشار تبعیض قرار گرفته اند، مانند مسلمانان قبرض و اتحاد جماهیر شوروی و فیلیپین اریتره، حبشه و در البانی و یوگوسلاوی و چین و هند و...



2- اوضاع قدرت‌های جهانی که دشمن اسلام‌اند:

این قدرت‌ها در مثلث شوم و هراس برانگیز صهیونیست جهانی، صلیبیت جهانی و کمونیست، نمودار می‌‌‌گردد، این قدرت‌ها در نظر معتقدات و اصول سیاست و نظام حکومتداری با هم اختلاف و تفاوت‌هایی دارند امّا در دشمنی و نیرنگسازی علیه اسلام و بر ضد نظام اسلامی متفق و همدست می‌‌‌باشند. از این رو ناچار باید اسباب و عواملی را که در پشت حیله و نیرنگ‌های خویش برای ما به کار می‌‌‌برند، مورد مطالعه و بررسی قرار گیرند، از قبیل: کینه توزی و طمع ورزی، ترس و بیم، و برتری جویی و قدرت طلبی و لازم است وسایل و ابزاری که به عنوان جنگ علیه ما به کار می‌‌‌روند مورد مطالعه و بررسی قرار گیرند از قبیل جنگ‌های سیاسی و اقتصادی و فکری...

از همه مهمتر جنگ فکری و تبلیغات مسیحیگری است که همراه امکانات و تجهیزات هولناک آن بر ضد جهان اسلام انجام می‌‌‌گیرد، و به صورت عامل ویرانگر و کشمکش‌های خطرناکی در میان اسلام و مسیحیت به ویژه در کشورهای آفریقایی درآمده است، به گونه ای که نقشه‌ی مسیحی ساختن اندونیزی که بزرگترین کشور اسلامی است طرح ریزی شده و همچنین حیله‌ی توسعه‌ی مسیحیت در جهان عرب و تغییرات سرزمین‌های اسلامی را در سر پرورانده و در این رابطه میان مسیحیت و استعمار و در این اواخر نیز بین مسیحیت و کمونیزم شرقی فعالیت‌هایی انجام گرفته است .

از جهت دیگر باید اهداف و وسایل خاورشناسان و سهیم بودن آنان در احیای میراث فرهنگی عرب و نوشته‌‌‌‌‌‌‌‌‌های مستشرقین و همچنین جفاگری و زهرپاشی فکری آنان و آثار و نتایج آن در جهان عرب زیر نظر داشت و از آن غافل نماند.

باز لازم است از جنگ کمونیستی از طریق متخصصین و مساعدت‌ها و مؤسسات فرهنگی غفلت نورزیم و از برانگیختن مبلغان و ارسال افراد مجرب به کشورهای کمونیزم، و از تأیید و پشتیبانی نمودن احزاب در داخل با کمک‌های مالی و توجیهی آگاه باشیم. و همچنین لازم است از مؤسسات ماسونی و خطرها و روش‌های مکرآمیز، و وارد شدنشان در طبقات دمکراتیک اطلاع داشت.

باید از جنگ‌های پنهانی که در داخل کشورهای اسلامی وجود دارد، آگاهی داشت: جنگ‌های فکری که از طریق مزدوران و سر سپردگان افکار غربی و احزاب و طرفدارانی از لیبرال‌ها گرفته تا دست چپی، و گرایش‌ها و همکاری‌های فرقه‌‌‌‌‌‌‌‌‌های جدا شده از اسلام ... که باید دعوتگر نسبت به آن‌ها شناخت کافی داشته باشد. در این مورد تذکر دو موضوع ضروری به نظر می‌‌‌رسد:

الف- نیروها و قدرت‌های دشمن را نباید خوار و ناچیز شمرد تا موجب اهمیت ندادن، و سکوت در برابر آن نگردد. و همچنین نباید آن را چنان بزرگ جلوه داد که منجر به یأس و ناامیدی از مقاومت در مقابل آن شود.

ب- باید با هوشیاری و زیرکی کامل از کشمکش و زورآزمایی‌های قدرت‌ها و دشمنان خود استفاده کرد و فرصت را برای بهره برداری از آن مناسب دید، چنانکه سلف صالح گفته‌اند: «خدایا ظالمان و ستمکاران را به وسیله‌ی ستمکاران مشغول و سرگرم بساز، و ما در میان آنان به سلامت بیرون نما.»



3- اوضاع ادیان معاصر:

الف- یهودیت: باید یهود را شناخت تورات تحریف شده و کتاب و حشتناک «تلمود» (دانستنیها و سنن) یهود را نسبت به سایر ملت‌های غیر یهود مورد مطالعه و بررسی قرار داد و انعکاس آن را بر حرکت صهیونیزم و قیام اسرائیل زیر نظر داشت و نباید از آن غافل شد.

ب- مسیحیت: لازم است از طایفه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها و کنیسه‌‌‌‌‌‌‌‌‌های مختلف و کشمکش‌ها و زورآزمایی‌های آنان اطلاع داشت، و همچنین باید از ایجاد نیرنگ‌هایشان جهت نزدیک شدنشان به همدیگر، و حیله‌ی نزدیک جستن به یهود، و از پیمان و سند واتیکان در تبرئه یهود از خون عیسی(ع) آگاهی داشت و نیز باید از نیرنگ‌هایی که به نام نزدیکی اسلام و مسیح به همدیگر و ارزش آن به عمل می‌‌‌آید غافل نماند.

ج- شناخت ادیان شرق دور از قبیل هند و کیت و ثنی: باید از عقاید طوائف و جهت‌گیری‌های آنان در برابر مسلمانان آگاهی داشت، و همچنین لازم است از بوذیّت و به مقدار انتشار و گسترش آن در کشورهای شرق دور و اثر آن در زندگی پیروانش اطلاع کافی داشت.



4- اوضاع مذاهب و مکاتب سیاسی معاصر:

لازم است که دعوتگر مذاهب متعدد، و مکاتب مختلف سیاسی معاصر را بشناسد، از جمله مکتب کمونیسم، سرمایه‌داری، سوسیالیسم، دموکراسی، و دیکتاتوری ... و همچنین باید از شعبه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها و اختلافات تطبیق‌ها و روش‌های آن‌ها نیز باخبر باشد.



کمونیسم در شوروی:

همانطوری که این وضع ملاحظه می‌‌‌شود، در نظریه‌ی مارکسیسم و مقدار اختلاف آن در تطبیق لنین و جانشینان بعد از او در روسیه با مائو در چین، چه تحولاتی پیش آمد! و حتی اختلاف در میان استالین و افراد بعد از او از خروچف گرفته تا بریجنف و گورباچف که کمونیست از تحقیق فلسفه خیالی آن در مساوات داخلی و کنار گذاردن دولت و ... عاجز و ناتوان ماندند. (و سرانجام در دوران گورباچف و یلتسین نظام آن در هم پاشیده شد و به عمر هفتاد و چند ساله‌ی آن خاتمه داده شد.)



‌‌‌کمونیسم در اروپای غربی:

مشاهده می‌‌‌شود که بعضی از زعما و رهبران کمونیست در احزاب اروپای غربی در برابر بعضی از اصول و مفاهیم اساسی مارکسیست عقب نشینی کردند، مانند نظریه درگیری‌های طبقاتی و موضع گیری‌های کمونیسم در برابر ادیان به طور عمومی و دین اسلام به طور خصوصی و جهت گیری‌هایش در برابر ارزش‌های اخلاقی و آزادی.



سرمایه‌داری معاصر:

می‌‌‌بینیم که سرمایه داری معاصر نسبت به آغاز ایجاد آن فاصله گرفته و مغایرت زیادی دارد، و همچنین سرمایه داری در امریکا و اروپا و ژاپن با آثار سرمایه داری کنونی و موضع گیری‌های آن در برابر دین چه تفاوت‌هایی کرده است و همه‌ی اینها معنی قیام احزاب دمکراتی مسیحیت در اروپاست. (پس لازم است که دعوتگر به اینگونه مسائل آشنا باشد).



سوسیال دمکراسی:

باید نسبت به کثرت شعبه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها و آموزشگاه‌‌‌‌‌‌‌‌‌های سوسیالیستی، و اختلاف‌های آن‌ها از اصلاح‌طلب تا سوسیالیسم علمی، و نسبت به آن‌هایی که سوسیالیسم‌های مختلف را به هم می‌‌‌آمیزند آگاه بود، و همچنین باید فرق بین سوسیالیسم و کمونی‌‌‌سم و معنی و هدف قیام احزاب سوسیالیسم مسیحیت در اروپا را شناخت.



دموکراسی:

لازم است که معنی دموکراسی و انواع آن و ادعای کمونیستی و سرمایه داری و سوسیال دموکراسی برای آن را دانست و باید نسبت به کشمکش‌های سیاسی دموکراسی و یا اجتماع سیاسی، و یا پیمان‌های سیاسی آگاه بود، و بحران دموکراسی را در جهان درک کرد.



دیکتاتوری:

لازم است به معنی دیکتاتوری و انواع آن و به دیکتاتور طبقاتی و حزبی و دیکتاتوری رهبری و فاشیستی و نازی، و به معنی و مفهوم دیکتاتوری در دنیای امروز شناخت کافی داشت.



موضع اسلام در برابر این مکاتب:

اسلام یک بافت و ساختار واحدی دارد، بنابراین هر یک از مکاتب فوق اگر در یک چیز با اسلام موافق باشند مسلما" در چیزهای دیگری با او مخالف هستند، از این رو، اسلام در اهداف و وسائلش از آن مکاتب جدا می باشد، به گونه ای که نسبت دادن اسلام به یکی از آن‌ها اشتباه بسیار بزرگی است، زیرا امت اسلامی بی نیاز است از آنچه که سایر مذاهب و مکاتب دارند، و همچنین مستغنی است از به کار بردن عنوان‌هایی از قبیل: دموکراسی اسلام، یا اسلام دموکراسی و از سوسیالیسم اسلام... واقعیت این است: استفاده کردن از واژه‌ی مکاتب وارداتی به جای نظام و ویژگی اسلام جنایتی است بزرگ و خیانتی است نابخشودنی.



5- اوضاع نهضت‌های اسلامی معاصر:

این نهضت‌ها عبارتند از: سازمان اقلیتی، سازمان‌های جهانی، سازمان‌های جزئی و سازمان‌های جهانشمول.

مهمترین این نهضت‌ها و سازمان‌ها در جهان اسلام، حرکت جماعت اسلامی در پاکستان و هند، و حزب ماشومی در اندونزی - و حرکت اسلامی در ترکیه و حزب آزادی در اردن و فلسطین - اخوان المسلمین در مصر و در جهان عرب، که این حرکت بزرگترین حرکت‌ها و جنبش‌های جدید اسلامی است. و همچنین دعوت اسلامی در جهان اسلام به همراه مؤسسات و وسائل آن از قبیل مساجد و نقش آن‌ها و مسائلی که در حد مسئولیت اقدام اجتماعات در مساجد است و همچنین مجلات و سایر نشریه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها و کتاب‌های اسلامی اهمیّت خاصی دارد.

تردید نیست در این رابطه دعوتگران و مبلغان و انجمن‌ها و کنفرانس‌های جهانی به خاطر توجیه و بررسی دعوت و دعوتگران و توصیه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها و مطالعات همه جانبه، نقش به سزایی دارند، و همچنین دانشگاه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها و آموزشگاه‌‌‌‌‌‌‌‌‌های اسلامی و وظایف آن‌ها، و وزارت اوقاف و امور اسلامی بسیار حائز اهمیت می باشند. لازم است شخص دعوتگر نسبت به تبلیغات و نحوه‌ی دعوت‌های اسلامی سایر کشورهای خارج از جهان اسلام در آسیا، آفریقا، اروپا و آمریکا و سایر مراکز و جمعیت‌های اسلامی آگاه باشد، و در رابطه با اتحادیه‌ی دانشجویان و انجمن‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها و سایبر آموزشگاه‌‌‌‌‌‌‌‌‌های اسلامی شناختی داشته باشد و همچنین لازم است به نظم و ترتیب و ایجاد روابط استوار در میان این مؤسسات و اجتماعات، پرهیز از دستورات آمرانه‌ی ابرقدرت‌هایی که مخالف و دشمن این مؤسسات می‌‌‌باشند اهمیت خاصی داده شود، و نسبت به لزوم برقراری کمک‌های همه جانبه از دخالت جهان اسلام اعم از کمک‌های مادی و معنوی و ادبی... توجه به عمل آید.

در این زمینه الازهر، و ارتباط جهان اسلام و سایر مؤسسات در نشر دعوت اسلامی و همکاری با دعوتگران و در جلوگیری از حکومت‌هایی که می‌‌‌خواهند برای خدمت به سیاست‌های محیط خویش در توجیه و بررسی این مؤسسات و اجتماعات دخالت کنند، لازم است که نقش به سزایی ایفا کنند و بیشرت احساس مسئولیت نمایند.



6- اوضاع گرایش‌های فکری مخالف با اسلام:

مراد آن گونه جریانات و گرایش‌های فکری است که در داخل جهان اسلام وجود دارند، مانند گرایش‌های چپی، که یک گرایش فکری مادی است وابسته به بلوک کمونیزم، و مانند اندیشه لیبرالیستی که وابسته به گرایش بلوک غرب می‌‌‌باشد، و همچنین گرایش‌های علمی از قبیل نویسندگان و احزاب و نشریه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها.

اندیشه‌ی قومی (ملی گرایی عربی) و یا ناسیونالیستی فلانی و فلانی... که این نیز یک اندیشه‌ی علمی است که پیروان آن معتقد به جدایی دین از دولت می باشند.



7- اوضاع فرقه‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها و گروه‌‌‌‌‌‌‌‌‌های خارج از اسلام:

مشهورترین و خطرناک‌ترین آن‌ها فرقه‌‌‌‌‌‌‌‌‌های بهایی و قادیانی است. فرقه اول که بهائیت باشد دین جدیدی است که به طور کلی مخالف با اسلام می باشد، به گونه‌ای که خود دعوتگران و مبلعانش گرچه در سرزمین اسلامی متولد و نشأت نموده‌اند امّا خود را جدا از اسلام می‌دانند. و اما فرقه‌ی دوم که قادیانی باشد، گروهی هستند که (به واسطه‌ی ضلالت و بدعت‌گذاری) از اسلام خارج شده‌اند به این صورت که مدعی هستند: بعد از اینکه نبوت به وسیله‌ی حضرت محمد(ص) خاتمه یافت، نبوت جدیدی روی کار خواهد آمد و این گروه با این حیله می‌کوشند که خود را به اسلام و امت اسلامی ملحق سازند، و حال اینکه هر دو گروه: (بهائیت و قادیانیت) از کمک و پشتیبانی قدرت‌های مخالف اسلام و دشمن اسلام برخوردار می‌باشند.



8- اوضاع محیطی و محلّی:

بر هر دعوتگری لازم است محیطی را که در آن زندگی می کند مورد مطالعه و بررسی قرار دهد، و اوضاع و احوال و میزان تقالید و پیروی‌‌‌‌‌‌‌‌‌های آنان را بشناسد و در فهم و درک مشکلات و حالت روانی مردم آن به طور دقیق در نظر گیرد، و همانطوریکه باید به زبانی که با ایشان صحبت می کند آشنا باشد باز لازم است که به مطالب و مسائلی که در آن‌ها اثر می گذارد آگاه باشد. چنانکه خداوند می فرماید:« وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلاَّ بِلِسَانِ قَوْمِهِ لِیُبَیِّنَ لَهُمْ »[1] : ( ای محمّد ! ) ما هیچ پیغمبری را نفرستاده‌ایم مگر این که به زبان قوم خودش ( متکلّم بوده است ) تا برای آنان ( احکام الهی را ) روشن سازد ( و حقائق را تبیین و تفهیم کند ) .

بنابراین لازم است که دعوتگر در این عصر و زمان، به زبان‌‌‌‌‌‌‌‌‌های زنده و یا حداقل به یک دو زبان آن‌ها شناخت و آگاهی داشته باشد.

این بود نگرش سریع و گذرایی در مورد آنچه که لازم و ضروری است بینش و فرهنگ واقعی بر آن استوار باشد. البته نکته ای که نباید آن را پنهان داشت این است که این بینش و فرهنگ تنها از طریق مراجعه به کتاب‌ها حاصل نمی شود، بلکه این بینش و فرهنگی است در حال رشد و نموّ جدید و مستمر، که دعوتگر بیدار می تواند هم آن را در کتاب‌ها، و نوشته‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها و مجله و روزنامه‌‌‌‌‌‌‌‌‌های رسمی و سایر رسانه‌‌‌‌‌‌‌‌‌های خبری به دست آورد و از آن‌ها اطلاع حاصل کند، و هم از جهت دیگر، دعوتگر بیدار و تیزهوش می تواند از تمام آنچه از اتفاقات و جریانات زندگی روزمره که در پیرامون خود با آن‌ها روبرو می شود کمک گیرد و بر اطلاعات خود بیفزاید از قبیل اخبار روزنامه و رسانه‌‌‌‌‌‌‌‌‌های خبری و تعلیقات معلقین و غیره.

دعوتگر هوشیار و دقیق می‌تواند برای خود دفتر یادداشت و یا بایگانی برای این امر تهیه کند تا اخبار و رویدادهایی که در نظرش مهم و قابل استفاده می‌باشند ضبط و ثبت نماید، و آن‌ها را ردیف و مرتب کند و در محل ویژه ای بگذارد، و به هنگام نیاز از آن‌ها استفاده کند، چرا که رویدادهای امروز، تاریخ فردا به شمار می‌روند، تاریخی که پژوهش گران و ناقدان آن را مورد تحلیل و بررسی قرار می‌دهند.

علاوه بر آن، اطلاع بر این اخبار و رویدادهای روزانه یک نوع مزیت و برتری دارد بر رویدادها و اخبار گذشته، در حالی که اینها با جدیت و تلاش در اذهان پیدا شده اند و به همین خاطر است که دارای تأثیر و واقعیت بهتری می‌باشند.

از همه مهمتر اینکه دعوتگر می‌تواند معلومات و آگاهی‌‌‌‌‌‌‌‌‌های خویش را از منابع زنده ای که عملا" با آن‌ها سر و کار دارد و لمس می‌کند به دست بیاورد آن هم به وسیله‌ی ارتباط با مردم و معاشرت با ایشان، و همچنین به وسیله مشاهده احوال و اوضاع و شنیدن صحبت‌‌‌‌‌‌‌‌‌های آنان، چه در سفر و چه در غیر سفر، چون «سفر نیمه‌ی علم به شمار می‌رود» و به همین علت بوده است که علمای ما در سابق برای کسب دانش از مردمان و هم میهنان خود بیشتر از دیگران مسافرت می‌کردند، شاعر در این رابطه گفته است:

یا ابن الکرام ألا تدنو فتبصر ما
قد حدتوک، فما راء کمن سمعا

ای فرزند جوانمردان چرا نزدیک نمی‌شوی، تا آنچه را که به تو گفته اند خود ببینی زیرا بیننده به مانند شنونده نیست.

و آخر دعوانا أن الحمد لله رب العالمین.









پاورقی

-------------------------------------------------

[1] سوره ابراهیم آیه 4